معنی باعث انعقاد خون شدن، منعقد کردن, معنی باعث انعقاد خون شدن، منعقد کردن, معنی fاue اjurاb omj abj، kjurb lcbj, معنی اصطلاح باعث انعقاد خون شدن، منعقد کردن, معادل باعث انعقاد خون شدن، منعقد کردن, باعث انعقاد خون شدن، منعقد کردن چی میشه؟, باعث انعقاد خون شدن، منعقد کردن یعنی چی؟, باعث انعقاد خون شدن، منعقد کردن synonym, باعث انعقاد خون شدن، منعقد کردن definition,